بكوشيد پيش از آنكه كسي را داوري كنيد، او را درك كنيد.((آنتوان دوسنت اگزوپري))
در جستجوي گناهكار در ستارگان نباشيد، سبب در خود ماست.((ويليام شكسپير))
ما هر روز، بدون اينكه بدانيم به راستي در زندگي مردم چه مي گذرد، داوري هاي نادرستي در موردشان مي كنيم.((ميشل سي اوستازسكي))
تنها تهيدستان هستند كه نقد داد و ستد ميكنند، نه از سر درست كاري بلكه از سر ناگزيري، چون كسي به آنها نسيه نميدهد.((آناتول فرانس))
به كساني كه گمان ميكنند خودشان همه چيز را ميدانند، نميشود چيزي ياد داد.((اسكيپ باربر))
ديگر بار
پابلو نرودا
...
هيچكس را ياراي آن نبود
كه قطار خونخوارش را از رفتار بازدارد.
ديگر از شمارش اين همه مرده
خاطره خسته است:
مردگاني با لثههاي چاك چاك
- چون دندانهاي طلا داشتند -
مردگاني سرتراشيده
تا كه از هر چه هست عريان شوند،
مردگاني كه گور خود را
با دست خويش كندند،
مردگاني كه سر خويش را
در دستان دژخيمان ميجويند
مردگان كوبش هواي سرخ
در ظلمت بمباران.
آه، مرگ در مرغزاران اين قرن
چه بذرها كه نيفشاند،
پيداست ناجوانمرد
ميخواست ما را به بازي گيرد
و سيارهاي شكسته بر جاي نهاد
لبريز از جسد،
سرشار از اشكهاي معدوم،
آكنده از شهرهاي درهم پيچيده،
شهرهايي كه حريق دندانشان را كنده،
شهرهايي سياه و تهي
با خيابانهايي
كه تنها سكوت و سوختگي را
بر دوش ميكشند.
برگرفته از كتاب:
نرودا، پابلو؛ پايان جهان؛ برگردان فرهاد غبرايي؛ چاپ نخست؛ تهران: انتشارات نيلوفر 1388.
ثبت دامنه
|